سايت و انجمن ما با هدف رفع نياز وبمستران و پشتيباني از آن ايجاد شده است و همواره تلاش نموده است تا مانند الماسي در ميان وب هاي پشتيباني از وبمستران بدرخشد و اميد ميرود روزي يکي از درخشنده ترين ها در اين زمينه باشد
mohsenah
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
پاسخ 63 : بهترین پیامکی که برایتون ارسال شده پشت هتلی که توش خدمت میکردم یه خونهی قدیمی بود که هر روز میاومد مینشست رو پلهی جلوش و تیر سفید میکشید. حدودا پنجاه سالش بود هیچوقتم حرف نمیزد و همهش سرشو میخاروند. مختار شبا به خدمتکارای هتل کمک میکردآشغالا رو جمع کنن، هر بار پنج تومن میگرفت. یکم گذشت فهمیدم شیش ساله برق و گاز و آب و تلفن خونهش قطعه. یکم دیگه گذشت فهمیدم دکترای زبانشناسی داره. ننه باباش که مردن، عاشق شد و نرسید. ینی اون رسید، طرف نرسید. طرف مُرد. اونم دیگه قبضاشو از دم در برنداشت. درم رو هیچکی وا نکرد. حتی رو خودش. همیشه مینشست رو پلهی جلوش. جواد میگفت یه بار پرسیده بود چرا اینجا میشینی مختارگفته بود منتظرم منتظر...
|
||
چهارشنبه 20 خرداد 1394 - 02:31 |
|
تمامی حقوق این قالب مربوط به همین انجمن میباشد|طراح قالب : ابزار فارسی -پشتیبانی : رزبلاگ